غمناک ترین کلبه!
غـــــــــــــــــــــــــم انگیز ترین کلبه جهان
شاعر و فرشته ای با هم دوست شدند ... او ادامه مطلب برو اگه میخوای بری ، اشكي كه بيصداست پشتي كه بيپناست دستي كه بسته است پايي كه خسته است دل را كه عاشق است حرفي كه صادق است شعري كه بيبهاست شرمي كه آشناست دارايي من است ارزاني شماست آهـــای مَــــردُم....!!! بگذار ابریترین شعرهایم را با غریب ترین لهجه بخوانم این عادت من است که هر غروب بر ایوان دلتنگیم می نشینم و خویش را مرور می کنم…. ﺁﻏـــــــﻮﺵ ﮐﺴـــﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳـــﺖ ﺑﺩار ؛ یادت باشد دلت که شکست ، سرت را بگیری بالا تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش... حواست باشد ؛ دل شکسته ، گوشههایش تیز است. مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی به کین، مبادا که فراموش کنی روزی شادیش، آرزویت بود... صبور باش و ساکت..... کودکی که میداند دستان پینه بسته پدرش… تن فروشی خواهرش ،، و گریه مادرش از بی پولیست… چطور در مدرسه بنویسد علم از ثروت بهتر است…؟؟ دیگر هیچ مزه اى دودی که از دهانم بیرون میاد ، دود سیگار نیست ! همیشه منتظر کسی باش مثل باران چشمهایت دیدنی است شهر خاموش نگاهت دیدنی است زندگانی معنی لبخند توست خنده هایت بی نهایت دیدنی
::ادامه مطلب::
قالب رايگان وبلاگ پيچك دات نت |